رفتن به محتوای اصلی

منبر مکتوب امام حسن مجتبی

سخنرانی دکتر رفیعی پیرامون شخصیت امام حسن مجتبی

جامعه مبلغین ؛امام مجتبی؛منبر مکتوب؛ حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : لَوْ كانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنِ علیه السلام (مئة منقبه، ص 136.) اگر فضیلت در شخصیتی نمود می یافت، قطعا امام حسن علیه السلام می بود.

 

مقدمه

شناخت ما از ائمه معصومین علیهم السلام نباید صرفا شناخت شناسنامه ای و شرح حالی و محدود به چهار تا داستان و برخورد اخلاقی و... باشد یا مطالبی که درباره آنها نقل می کنیم مطالب عادی و معمولی باشد، مطالبی که بر دیگران هم صدق می کند.

ما باید بدانیم امامان علیهم السلام شخصیت های ویژه و خاصی هستند که کسی با آنها قابل مقایسه نیست.

به حمدالله کتاب های خوبی درباره امام حسن علیه السلام تألیف شده و به چاپ رسیده است. یکی از این کتاب ها مجموعه بسیار ارزشمند شانزده جلدی به نام موسوعة الامام الحسن علیه السلام است که در بیروت چاپ شده و شانزده جلد درباره امام حسن علیه السلام نوشتن خیلی زحمت دارد و کار بسیار با ارزشی است.

کتاب دیگر، مجموعه مقالات همایش بین المللی امام حسن علیه السلام می باشد که مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام آن را در سه جلد به چاپ رسانده.

کتاب دیگر، کتاب شیخ رازی آل یاسین درباره صلح امام حسن علیه السلام است که مقام معظم رهبری حفظة الله آن را ترجمه کرده اند.

حضرت آیت الله کریمی جهرمی نیز کتابی به نام امام حسن علیه السلام ريحانة النبی که تألیف کرده است. این کتاب بسیار کتاب خوبی است و یکی از امتیازات بزرگش، سادگی و روانی نوشتار و کم حجمی و همه فهم بودنش می باشد.

 

امام حسن علیه السلام تندیس فضیلت

در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: وَ لَوْ كَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنِ » (مئة منقبه، ص 136.)

اگر فضیلت در شخصیتی نمود می یافت، قطعا امام حسن علیه السلام می بود.

یعنی اگر بخواهی تندیس و مجسمه فضیلت را بکشی، باید چهره امام مجتبی علیه السلام را به تصویر بکشی.

 

امتیازات ویژه امامان علیهم السلام

تعریف و شناخت امام حسن علیه السلام می توانیم بگوییم: آن قدر بردبار بود که کسی به او فحش داد و آقا چیزی نگفت؛ آن قدر سخاوت مند بود که شخصی مبلغی درخواست کرد و آقا به او داد؛ (بحار الانوار، ج 43، ص 332.) آن قدر کریم و با گذشت بود که یکی آمد ناسزا گفت و آقا غذا به او داد؛ (بحارالانوار، ج 43، ص 344؛) و... این ها ویژگی ها و صفات بسیار خوب و ارزنده است اما شاید در افراد دیگر هم مشابه داشته باشد. افراد زیادی بودند که بذل و بخشش داشتند، عفو و گذشت داشتند و...

اما ویژگی های خاصی برای امامان علیهم السلام وجود دارد که هیچ کس دیگر دارای آن نیست. این ویژگی هاست که امامان علیهم السلام را دست نیافتنی و غیر قابل مقایسه می نماید.

 

زیارت جامعه کبیره، معرفی اهل بیت علیهم السلام از زبان امام هادی علیه السلام است و در کهن ترین منابع ما آمده . مرحوم مجلسی اول خود می گوید: در عالم مکاشفه از خود امام زمان را شنیدم که فرمود: نعمت الزيارة» (بحار الانوار، ج 102، ص 113) زیارت خوبی است!

من فکر می کنم برای شناخت اهل بیت علیهم السلام متنی بالاتر از زیارت جامعه نداریم. چند فراز از این زیارت را توضیح می دهم. امام حسن علیه السلام را این گونه بشناسید.

 

1- خاندان نبوت

السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِي النُّبُوَّةِ »؛سلام بر شما ای خاندان نبوت .

اهل بیت، امامان معصوم اند؛ چرا که خداوند در آیه تطهیر می فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب، 33.)

جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف سازد و شما را چنان که شایسته است و (از همه گناهان و معاصی) پاک و پاکیزه نگه دارد.

 

زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسین علیهم السلام را در زیر عبا گرد آورده و هیچ کس دیگر را راه نداده بود، حتى ام سلمه را. (کتاب سلیم، ج 2، ص 604) در داستان مباهله نیز همین چهار نفر را با خود برد. در جاهای دیگر نیز همواره تأکید می کرد اینها اهل بیت من هستند.

 

2- جایگاه رسالت

وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ »؛ و جایگاه رسالت.

رسالت از آن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است ولی چه کسی این رسالت را منتشر می کند؟ اهل بیت علیهم السلام هستند که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به سراسر دنیا می رساندند. امام حسین علیه السلام فرمود: مردم! از من اطاعت کنید؛ من سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را احیا میکنم. (بحار الانوار، ج 44، ص 340؛)

 

امامان علیهم السلام بی واسطه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل قول می کردند و کسی هم نمی پرسید: سند گفته هایتان چیست؟ امام حسن عسکری علیه السلام بیش از دویست سال با پیامبری (ص) فاصله دارد و می گوید: « پیامبر خدا (ص) فرمود...» و ما نمی گوییم: شما از کجا چنین می گویید؟ چون می دانیم سند ایشان از پدران بزرگوارش تا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم متصل می شود. اما هر کس دیگری در همان زمان گفته باشد: «پیامبر خدا فرمود...» می گوییم: سندش چیست؟

 

3-رفت وآمدگاه فرشتگان

وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ»؛و محل رفت و آمد فرشتگان.

ملائکه به زمین رفت و آمد دارند. آنها فقط بر انبیا نازل نمی شوند، به دیدار و اولیای خدا نیز می روند. رفت وآمد فرشتگان پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادامه یافت، با این تفاوت که دیگر وحی نمی آمد.

 

معانی -و مختلف الملائكة-

پنج معنا برای «وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ» بیان می کنم تا شناختمان بیشتر شود:

 

1- تدبير امور

اولین معنا این است که فرشتگان برای تدبیر امور نزد امام معصوم رفت وآمد می کردند. امام کاظم علیه السلام فرمود: مَا مِنْ مَلَكٍ يُهْبِطُهُ اللَّهُ فِي أَمْرٍ مِمَّا يَهْبِطُ لَهُ إِلَّا بَدَأَ بِالْإِمَامِ فَعَرَضَ ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ» (الکافی، ج1، ص439؛)

 

هیچ فرشته ای نیست که خداوند او را برای انجام کاری فرود آورد جز آن که با امام آغاز می کند و کار خود را به او ارائه می دهد. و به راستی محل رفت و آمد فرشتگان از نزد خدای متعال به سوی صاحب امر امامت است.

هر امری که خدا بخواهد برای مردم قرار بدهد، مثلا، قرار باشد باران بیاید، رزق و روزی نازل شود، یا هر اتفاق دیگری بیفتد، فرشته می آید و به امام آن زمان اطلاع می دهد. از این روست که در زیارت امام حسین علیه السلام می گوییم: إِرَادُهُ اَلرَّبُّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ» (الكافي، ج 4، ص 577؛)

 

اراده پروردگار در تقديرات امور، برشما فرود می آید.

در حال حاضر فرشتگان نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف می آیند و برنامه های خدا را به محضر ایشان می آورند.

 

2-خدمت گزاری

دومین معنا، خدمت گزاری فرشتگان در درگاه امامان علیهم السلام است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا»؛ (علل الشرائع، ج 1، ص 5.)

و به راستی فرشتگان خدمت گزار ما و خدمت گزار دوستداران ما هستند.

 

سلمان می گوید: به خانه حضرت زهرا علیها السلام رفتم و دیدم گهواره تکان می خورد بدون آن که کسی آن را تکان بدهد. دیدم آسیاب هم خودبه خود می چرخد. وقتی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و خبردادم، حضرت فرمود: گاهی دخترم فاطمه علیها السلام خسته می شود؛ خدا فرشته ای قرار داده که به او کمک کند.

 

3-تبرک جویی

معنای سوم این است که ملائکه می آیند و به اهل بیت علیهم السلام تبرک می جویند، هم چنین به قبور مطهر و خانه های مقدسشان.

مسمع می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من بیمار شدم و در خانه هر کسی غذا می خورم اذیت می شوم اما از غذای شما خوردم و اذیت نشدم! آقا فرمود: إِنَّكَ لَتَأْكُلُ طَعَامَ قَوْمٍ تُصَافِحُهُمُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى فُرُشِهِمْ»؛

تو از غذای خانواده ای میخوری که فرشتگان روی فرش هایشان (می آیند و) با آنان مصافحه می کنند.

 

افراد زیادی هستند که در اوج ثروت و بی نیازی قرار دارند و خودشان می توانند به هزاران نفر غذا بدهند، اما وقتی به مشهد می روند برای غذای متبرک امام رضا علیه السلام التماس می کنند. این اعتقادات ریشه دارد.

مسمع می گوید: پرسیدم: آیا فرشتگان برای شما پدیدار می شوند؟ فرمود: مهر و محبت و لطف آنها به کودکان ما، بیش از مهر و لطف ما به کودکان خودمان است. (بصائر الدرجات، ج 1، ص 90؛)

 

4- زیارت

معنای چهارم، زیارت قبور ائمه علیهم السلام است. ملائکه از آسمان فرود آمده، قبور امامان علیهم السلام را زیارت می کنند و سپس بازمی گردند.

 

5-شب قدر

معنای پنجم، فرود ملائکه در شب قدر است. ملائکه در شب قدر به زمین می آیند. کجا می روند؟ در هر دوره ای به محضر حجت خدای همان دوران می روند و پرونده های آدمیان را می آورند تا حجت خدا امضا کند.

آن چه گفته شد، مؤید ادعای ماست. اگر می گوییم: کسی با آل پیامبر صلی الله علیه و آله قياس نمی شود، بحثمان روی سخاوت و خوش اخلاقی و این ها نیست گرچه این فضائل هم خیلی اهمیت دارد، بحث ما این است که به جز معصومین علیهم السلام چه کسی را در زیر این آسمان بی کران پیدا می کنید که بگوید: ملائکه بر فرش های ما می آیند و خدام ما هستند و در شب قدر به خانه ما فرود می آیند؟

 

4- فرودگاه وحی

وَمَهبِطا الوَحيِ»؛و محل فرود وحی

اهل بیت علیهم السلام محل فرود وحی الهی هستند.

برخی ناآگاهانه و برخی مغرضانه زیارت جامعه را زیر سؤال می برند و می گویند: محل فرود وحی بودن اهل بیت علیهم السلام درست نیست؛ زيرا وحی فقط بر انبيا علیهم السلام فرود می آید.

 

مقصود از وحی، وحي اصطلاحی نیست؛ چون حضرت علی علیه السلام فرمود:لَقَدِ انقَطَعَ بِمَوتِكَ مَا لَم ينقَطِع بِمَوتِ غَيرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الإِنبَاءِ وَ أخبَارِ السَّمَاء»؛ (نهج البلاغه، حکمت 235)

به تحقیق با مرگ توقطع شد چیزی که با مرگ دیگران قطع نگردید

نبوت و آگاهی دادن و اخبار آسمانی.

مقصود از «وحی» در زیارت این است که ملائکه خدمت امامان علیهم السلام می رسیدند و با آنها صحبت می کردند و برخی مطالب را در اختیارشان می نهادند.

 

5- صاحبان علم

وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ »؛ و گنج بانان دانش.

گنج علم و دانش در اختیار اهل بیت علیهم السلام است.

وقتی از علم اهل بیت علیهم السلام می گوییم، ذهنتان به سوی دانش هایی مانند سیاست و پزشکی و ریاضی و... نرود، گرچه آنها همین دانش ها را نیز در بالاترین درجه دارا هستند؛ اما مسئله بالاتر از این حرف هاست. امام صادق علیه السلام فرمود:

وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ» (بصائر الدرجات، ج 1، ص 127؛)

به خدا سوگند من می دانم آن چه را که در آسمان ها و زمین و آن چه در بهشت و دوزخ است و از گذشته و آینده تا روز قیامت کاملا خبر دارم.

دانشمندان قرن ها زحمت کشیدند و تحقیق کردند و تا به امروز، اطلاعات بسیار اندکی درباره آسمان ها و کرات دارند؛ اما امام صادق علیه السلام14 قرن پیش از ریزترین جزئیات جهان هستی آگاهی داشت. این علم است که با علم دیگران تفاوت دارد.

اگر علم امام را به معنای تفسیر قرآن گرفتید، خوب است؛ اما دیگران هم قرآن را تفسیر کرده اند. یا اگر به معنای پاسخ گویی به مسئله شرعی با بیان احادیث اخلاقی گرفتید، شبیه این روایات را افراد دیگری هم گفته اند. گرچه علم امام شامل این موارد نیز می شود، اما علم گذشته و آینده و آسمان و زمین و بهشت و جهنم را چه کسی جز آنان دارد؟ این علم است که امام را ممتاز می سازد.

 

علم امام حسن علیه السلام

مثالی برای علم کامل ائمه علیهم السلام نسبت به جهان و طبیعت: روزی معاویه به امام مجتبی علیه السلام گفت: من شنیده ام جد شما پیامبر خدا از وزن خرماهای درخت خبر می داد که چه مقدار است؛ آیا شما هم چنین علمی دارید؟ امام مجتبی علیه السلام فرمود: کدام درخت را می گویی؟ آنها در کنار نخلستانی بودند.معاویه به یکی از نخل ها اشاره کرد و گفت: این درخت. فرمود: من تعداد خرماهایش را به تو می گویم!

عدد، بسیار دقیق تراز وزن است. گرچه علم رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشتر از علم امام حسن علیه السلام است اما حضرت خواست به معاويه نشان بدهد که ما هم مانند جدمان پاسخگو هستیم.

 

فرمود: این درخت 4004 تا خرما دارد. معاویه که تحریک شده بود به اطرافیانش گفت: همه خرماهای این درخت را بچینید و با دقت بشمارید. شمردند؛ دقيقا 4004 خرما داشت. معاویه با مشاهده این صحنه لب به اعتراف گشود و گفت: خدا می داند به چه کسانی علم بدهد. (بحار الانوار، ج 43، ص 329؛)

امام حسن علیه السلام در سن خردسالی به سر می برد که شخصی نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و سؤالاتی داشت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: از این پسرم و نورچشمم بپرس. آن شخص ناراحت شد که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله او را به بچه ای چهار پنج ساله حواله داد.

 

ناگهان امام حسن علیه السلام فرمود: اصلا لازم نیست بپرسی؛ من خودم هم می گویم سؤالاتت چیست و هم می گویم تودیروز کجا بودی و دیشب از کجا آمدی. می خواهی از گذشته و آینده ات بگویم؟ سپس مقداری از پرسش های آن شخص را جواب داد و او مسلمان شد. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :هَدِيَّةٌ مِنْ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ»؛ (بحار الانوار، ج 43، ص 333؛) هدیه ای از پروردگار جهانیان است.

 

نمونه هایی از شجاعت و صلابت امام حسن علیه السلام

ویژگی شاخص امام حسین علیه السلام در بین ما شیعیان، شجاعت و اقتدار و مبارزه طلبی آن حضرت است و ویژگی بارز امام حسن علیه السلام ، بردباری و حسن خلق و عبادت. آری، هر امامی به اقتضای شرایط دوران خودش ویژگی های متفاوتی با امامان دیگر دارد؛ اما آن چه مورد غفلت مانده، صلابت و اقتدار و شجاعت امام حسن مجتبی علیه السلام است.

چند نمونه از شجاعت و صلابت آن حضرت

 

1- تحقیرمعاويه

روزی معاویه به امام مجتبی علیه السلام گفت: من از تو بهترم؛ چون مردم برگرد من آمدند اما برگرد تو نیامدند.

جواب امام حسن علیه السلام را ببینید. آقا فرمود: الْمُجْتَمِعُونَ عَلَیْکَ رَجُلَانِ بَیْنَ مُطِیعٍ وَ مُکْرَهٍ فَالطَّائِعُ لَکَ عَاصٍ لِلَّهِ وَ الْمُکْرَهُ مَعْذُورٌ بِکِتَابِ اللَّهِ

کسانی که بر تو گرد آمده اند دو گروه اند: اطاعت گرو ناچار. پس آن که از تو اطاعت می کند خدا را معصیت کرده و آن که ناچار شده، طبق قانون کتاب خدا معذور است.

سپس فرمود: وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ أَقُولَ أَنَا خَيْرُ مِنْكَ فَلَا خَيْرَ فِيكَ »؛

و خدا منزه است که بگویم: من از تو بهترم، پس خیری در تونيست.

همان طور که می دانید، وقتی می گویید: «من از فلانی بهترم» یعنی او خوب است و من خوب ترم. اول خوبی او را ثابت می کنید و بعد بهتر بودن خودتان را. آقا فرمود: من نمی گویم از تو بهترم؛ چون اصلا خوبی در تونیست که من بگویم: از تو بهترم. ما اصلا با یکدیگر قابل مقایسه نیستیم.

شجاعت امام حسن علیه السلام را ببینید که به صراحت معاویه را تحقیر کرد: وَ لَکِنَّ اللَّهَ بَرَّأَنِی مِنَ الرَّذَائِلِ کَمَا بَرَّأَکَ مِنَ الْفَضَائِلِ» (بحار الانوار، ج 44، ص 104.)

اما خداوند مرا از رذائل مبرا ساخته، چنان که تو را از فضائل مبرا ساخت. در زندگی من هیچ پستی و زشتی و آلودگی نیست، در زندگی توهم ذره ای فضیلت و خوبی نیست.

 

2- تحقیر یزید

نقل شده است که روزی یزید لعنة الله - به امام مجتبی علیه السلام گفت: ای حسن ! من از قدیم نسبت به تو بغض دارم. آقا فرمود: دلیل دشمنی و کینه تواین است که وقتی نطفه ات منعقد می شد، ابلیس با پدرت همکاری کرده بود و همین باعث شد که تو با من عداوت داشته باشی. خداوند در قرآن خطاب به ابلیس می فرماید: وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ (اسراء، 64.)

و با آنان در اموال و اولاد شریک شو. (بحارالانوار، ج 44، ص 104.)

 

3- پاسخ به توهین معاويه

پس از امضای صلح نامه، معاویه به کوفه آمد و در مسجد کوفه سخنرانی کرد. او تا جایی که می توانست به امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام جسارت کرد. امام حسن علیه السلام در کمال صلابت برخاست و این گونه به یاوه گویی های معاویه پاسخ داد:

أَيهَا الذَّاكرُ عَلِياً أَنَا الْحَسَنُ وَ أَبِى عَلِى وَ أَنْتَ مُعَاوِيةُ وَ أَبُوك صَخْرٌ وَ أُمِّى فَاطِمَةُ وَ أُمُّك هِنْدٌ وَ جَدِّى رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدُّك حَرْبٌ وَ جَدَّتِى خَدِيجَةُ وَ جَدَّتُك قُبَيلَةُ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى أَخْمَلِنَا ذِكراً وَ أَلْأَمِنَا حَسَباً وَ شَرِّنَا قَوْماً وَ أَقْدَمِنَا كفْراً وَ نِفَاقا (الارشاد، ج 2، ص 15؛)

ای کسی که از علی علیه السلام می گویی! من حسنم و پدرم على علیه السلام است؛ تو معاویه ای و پدرت خر است.مادر من فاطمه علیها السلام است و مادرتو، هند. جد من رسول خداست و جد تو، خرب. مادر بزرگ من خديجه علیها السلام است و مادر بزرگ تو، قتيله. پس لعنت خدا بر آن یک از ما که یاد و نامش فروتر و حسبش پست تر و سابقه اش بدترو کفر و نفاقش کهن تر است.

امام حسن علیه السلام مقتدر و باصلابت و شجاع بود.

جامعه مبلغین و روحانیون جهادی کشور